خانوم شــماره بدم؟
 
خانوم خوشــــــگله! برسونمت؟
 
خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟
 
این‌ها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می‌شنید!
 
بیچــاره اصلاً اهل این حرف‌ها نبود….... این قضیه به شدت آزارش می‌داد.
 
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به

محـــل زندگی‌اش بازگردد.
 
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت
 
شـاید می‌خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی…!
 
دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
 
دردش گفتنی نبود…!
 
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح


نشست. زیر لب چیزی می‌گفت انگار! خدایا کمکم کن…
 
چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
 
خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنند!
 
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به


خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شــــهر شد…
 
امــــا…اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی‌کرد…!
 
انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی‌کرد!
 
احساس امنیت کرد… با خود گفت: مگه می شه انقد زود دعام مستجاب


شده باشه! فکر کرد شاید اشتباه می‌کند!  اما این‌طور نبود!
 
یک لحظه به خود آمد…......
 
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته

 



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 22:8 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

این داستان واقعی است...

 

 

سر کلاس درس معلم پرسید: هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟
هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردندناگهان لنا یکی از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمعشده بود. لنا 3 روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید ، بغض لنا ترکید و شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و گفت: لنا جان تو جواب بده دخترم ، عشق چیه؟
لنا باچشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت: عشق؟
دوباره یهنیشخند زدو گفت: عشق...


ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشقچیه؟
معلم مکث کردو جواب داد: خوب نه ولی الان دارم از تومی پرسم
لنا گفت: بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشقبراتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی شفاهیشو حفظ کنید


من شخصی رو دوست داشتم و دارم ، از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهدبستم که تا وقتی که نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه.


گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری...
من تا مدتی پیش نمیدونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش فهمیدم اون حتی قبل ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای قشنگی بود sms بازی های شبانه صحبت های یواشکی ، ما باهم خیلی خوب بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و هر کاری برای هم می کردیم


من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت خیلی گرم بودن ، عشق یعنی توی سردترین هوا با گرمی وجود یکی گرم بشی ، عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو به خاطرش ازدست بدی ، عشق یعنی از هر چیزو هر کسی به خاطرش بگذری


اون زمان خانواده های ما زیاد باهم خوب نبودن اما عشقه من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به پدرم موضوع رو گفت


پدرمازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این مدت بین ما یه چنین احساسی پدیدبیاد ولی اومده بود پدرم می خواست عشقه منو بزنه ولی من طاقت نداشتم ، نمی تونستمببینم پدرم عشقه منو می زنه.


رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن ، خواهشمی کنم بذار بره


بعد بهش اشاره کردم که برو ، اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم کهبجای من تورو بزنه من با یه لگد اونو به اون طرف تر پرتاب کردم و گفتم بخاطر من برو... و اون رفت و پدرم من رو به رگبار کتک بست


عشق یعنی حاضر باشی هر سختی رو بخاطرراحتیش تحمل کنی


بعد از این موضوع عشقه من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم اون رفت و از اون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود:


 


لنای عزیز همیشه دوستت داشتم و دارم ، من تا آخرینثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم ، منتظرت می مونم ، شاید ما توی این دنیا بهم نرسیم ولیبدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن پس من زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم

خدانگهدار گلکم مواظب خودت باش
دوستدار تو(ب.ش)

لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کرد و گفت: خوب خانم معلم گمان می کنم جوابم واضح بود
معلم همکه به شدت گریه می کرد گفت: آره دخترم می تونی بشینی
لنابه بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شد و گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی از بستگان
لنا بلند شد و گفت: چه کسی؟
ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسرجوان
دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن ، پاهاش دیگه توانایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتاد و دیگه هم بلند نشد
آره لنای قصه ی ما رفته بود ، رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم رسیدن...
لنا همیشه این شعرو تکرار میکرد

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟   خواهان کسی باشکه خواهان تو باشد
خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟    آغاز کسی باش که پایان تو باشد

 

لطفا نظر دهید!



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 22:6 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

آن شب شب نحسی بود ...

با او تماس گرفت : چرا ؟ مگه من چی کار کردم ؟

دختر در جوابش : تو ... نه عزیزم تو خیلی پاکی ... ولی من ... تو لیاقتت بیشتر از منه ...

گفت : این حرفا چیه ؟ تو می دونی یا من ؟ من دوست دارم ... به خدا بدون تو می میرم ...

دختر گفت : این از اون دروغا بودا ... ولم کن ... ازت خسته شدم ... تو زیادی عاشقی ...

پسر : مگه بده آدم عاشق باشه ... ؟

دختر : آره واسه من بده ... عشق دروغه ...

پسر : نه به خدا من عاشقتم ...

دختر : ولم کن حوصلتو ندارم ...

پسر آهی کشید و گفت نه تو رو خدا نمی خوام از دستت بدم ...

صدای قطع شدن مکالمه آمد ...


تازه به خانه رسیده بود ... وارد اتاقش شد و با دیدن عکس او در پشت زمینه ی کامپیوترش ، اشکش جاری شد ...

آهنگ مورد علاقه ی او را گذاشت تا پخش شود ...

به اواسط آهنگ رسیده بود که بغضش ترکید ...

بود و نبودم ... همه وجودم ... آروم جونم ... واست می خونم ... دل نگرونم اگه نباشی بدون چشمات مگه میتونم ؟

گرمی دستات ... برق اون نگاه ... یادم نمیره طعم بوسه هات ... کاشکی بدونی اگه نباشی ... می شکنه قلبم بی تو و صدات ...

و می گریست ...

بدون شام خوردن به رختخواب رفت ... و با فکر او به خواب ...

ساعت 3:12 بامداد بود ... از جا پرید ... خواب او را دیده بود ...

بلند شد و روی تختش نشست ... به بی معنی بودن زندگی بدون او پی برده بود ...

نمی خواست دیگر با هیچ کسی باشد ... پیامکی ارسال کرد :

" الان که این پیامک رو می خونی جسمم با تو غریبه شده ولی بدون روحم همیشه دوست داره ، دیدار به روز بیداری بدن ها ... دوستت دارم ... بای "


به بیرون از اتاقش رفت ... داخل آشپز خانه شد ...

پنجره ی آشپز خانه به اندازه ی او بزرگ بود ...

داخل کوچه را نگاهی کرد ...

سکوت در کوچه ی ساختمانشان فریاد می کشید ...

پنجره را باز کرد ...






با باز شدن پنجره ، شب به داخل خانه نفوذ کرد ...

پاهایش را از پنجره بیرون گذاشت ... و بدنش هنوز لب پنجره بود ...

و وداع کرد ...

صدایی سرد از کوچه آمد ... ساعت 3:34 دقیقه بامداد بود ... جسمی به پایین افتاده بود ...

نخواست مزاحم کسی بشود برای همین نیمه شب را انتخاب کرد ...

و روحش به آرامش ابدی رسید و جسمش نسیب خاک شد ... همانطور که از خاک آمده بود ...


صبح مادرش قبل از اینکه به آشپز خانه برسد داخل اتاق پسر شد ...

پسر را نیافت ...




ولی گوشی او را در حال زنگ خوردن دید ...

تماس هایی پشت سر هم و بی وقفه از یک دختر ...

و ده ها پیام یکسان در گوشی دید که تازه از طرف دختر ارسال شده بودند :

" نه تورو خدا نه ... نمی خوام دیگه ازت جدا باشم .... فکر کن حرفای دیشبم فقط یه شوخی بود ...

تورو خدا ازم جدا نشو .... بخدا منم دوستت دارم "

زمان ارسال پیام ساعت 3:35 دقیقه ی بامداد بود ...




و مادر ... وارد آشپز خانه شد ... طبق عادت از پنجره به پایین نگاهی کرد ....

 

 



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 22:4 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

يک شکلات شروع شد
من يک شکلات گذاشتم تو دستش اونم يک شکلات گذاشت تو دستم
من بچه بودم اونم بچه بود
سرمو بالا کردم سرشو بالا کرد
ديد که منو ميشناسه
خنديدم
گفت دوستيم؟
گفتم دوست دوست
گفت تا کجا؟
گفتم دوستي که تا نداره
گفت تا مرگ
خنديدمو گفتم من که گفتم تا نداره
گفت باشه تا پس از مرگ
گفتم: نه نه نه نه تا نداره
گفت: قبول تا اونجا که همه دوباره زنده ميشن يعني زندگي پس از مرگ
باز هم با هم دوستيم؟
تا بهشت تا جهنم
تا هر جا که باشه منو تو با هم دوستيم
خنديدمو گفتم تو براش تا هر جا که دلت مي خواد يک تا بزار
اصلا يک تا بکش از سر اين دنيا تا اون دنيا
اما من اصلا براش تا نميزارم
نگام کرد نگاش کردم باور نميکرد
مي دونستم اون مي خواست حتما دوستيمون يک تا داشته باشه
دوستي بدون تا رو نميفهميد !!

گفت بيا برا دوستيمون يک نشونه بذاريم
گفتم باشه تو بذار
گفت شکلات باشه؟
گفتم باشه
هر بار يک شکلات ميذاشت تو دستم منم يک شکلات ميذاشتم تو دستش
باز همديگرو نگاه ميکرديم يعني که دوستيم دوست دوست
من تندي شکلاتامو باز ميکردم ميذاشتم تو دهنم تندو تند مي مکيدم
ميگفت شکمو
تو دوست شکموي مني وشکلاتشو ميگذاشت توي يک صندوقچه کوچولوي قشنگ
ميگفتم بخورش
ميگفت تموم ميشه مي خوام تموم نشه برا هميشه بمونه
صندوقچش پر از شکلات شده بود
هيچکدومشو نمي خورد
من همشو خورده بودم
گفتم اگه يک روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن يا کرمها اون وقت چي کار ميکني؟
ميگفت مواظبشون هستم
ميگفت مي خوام نگهشون دارم تا موقعي که دوستيم و من شکلاتمو ميذااشتم تو دهنمو مي گفتم نه نه نه نه تا نه دوستي که تا نداره !!

يک سال دو سال چهارسال هفت سال ده سال
بيست سالش شده
اون بزرگ شده من هم بزرگ شدم
من همه شکلاتامو خوردم
اون همه رو نگه داشته
اون اومده امشب تا خداحافظي کنه
مي خواد بره اون دور دورا
ميگه ميرم اما زود برميگردم
من که ميدونم اون بر نميگرده
يادش رفت به من شکلات بده
من که يادم نرفته شکلاتشو دادم
تندي بازش کرد گذاشت تو دهنش
يکي ديگه گذاشتم تو اون دستش گفتم بيا اين هم آخرين شکلات براي صندوقچه کوچولوت
يادش رفته بود يک صندوقچه داره برا شکلاتاش
هر دوتا رو خورد
خنديدم
ميدونستم دوستي اون تا داره اما دوستي من تا نداره
مثل هميشه
خوب شد همه رو خوردم
اما اون هيچ کدوم رو نخورده
حالا با يک صندوقچه پر از شکلاتهاي نخورده چي کار ميکنه؟



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 22:4 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

اوایل حالش خوب بود؛ نمیدونم چرا یهو زد به سرش. حالش اصلاً طبیعی نبود. همش بهم

نگاه میكرد و میخندید. به خودم گفتم: عجب غلطی كردم قبول كردم‌ها.... اما دیگه برای

این حرفا دیر شده بود. باید تا برگشتن اونا از عروسی پیشش میموندم.

خوب یه جورائی اونا هم حق داشتن كه اونو با خودشون نبرن؛ اگه وسط جشن یهو میزد

به سرش و دیوونه میشد ممكن بود همه چیزو به هم بریزه و كلی آبرو ریزی میشد.

اونشب برای اینكه آرومش كنم سعی كردم بیشتر بهش نزدیك بشم و باهاش صحبت كنم.

بعضی وقتا خوب بود ولی گاهی دوباره به هم میریخت. یه باره بی‌مقدمه گفت: توهم از

اون قرصها داری؟ قبل از اینكه چیزی بگم گفت: وقتی از اونا میخورم حالم خیلی خوب

میشه. انگار دارم رو ابرا راه میرم.... روی ابرا كسی بهم نمیگه دیوونه...! بعد با بغض پرسید

تو هم فكر میكنی من دیوونه‌ام؟؟؟... اما اون از من دیوونه تره. بعد بلند خندید و گفت: آخه

به من میگفت دوستت دارم. اما با یكی دیگه عروسی كرد و بعد آروم گفت: امشبم

عروسیشه



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 22:0 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم

 
قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

*

وقتیکه 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم

سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از

این که منو از دست بدی وحشت داشتی

*
 
وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ..

صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی..پیشونیم رو بوسیدی و

گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه

*

وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه

راستی راستی دوستم داری

.بعد از کارت زود بیا خونه

*
وقتی40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم

تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی .باشه عزیزم ولی الان

وقت اینه که بری

تو درسهابه بچه مون کمک کنی

*

وقتیکه 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارمتو همونجور که

 
بافتنی می بافتی

بهم نکاه کردی و خندیدی

*

وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند

 
زدی...

*

وقتیکه 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی

صندلی راحتیموننشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50

سال پیش برای من نوشته بودیرو می خوندم و دستامون تو دست هم
 
بود


*
وقتیکه 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری..نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد

اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری



به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

چون زمانی که از دستش بدی

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 21:58 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

هوایی شدی  - محسن یگانه  - 3315201
عشق یعنی این  - مرتضی پاشایی  - 3314736
دقیقه های آخر  - مرتضی پاشایی  - 3314735
دیدی  - مرتضی پاشایی  - 3314737
آرزو  - مرتضی پاشایی  - 3314738
باید کاری کنی  - مرتضی پاشایی  - 3314729
نبض احساس  - مرتضی پاشایی  - 3314731
برو  - مرتضی پاشایی  - 3314732
یکی هست  - مرتضی پاشایی  - 3313225
خاطره ها  - مرتضی پاشایی  - 3314734
به خدا  - مرتضی پاشایی  - 3314733
دلم گرفته  -  امین رستمی -  3311249
نشونی  -  امین رستمی  -  3311088
به دلم موند -  امین رستمی  -  3311084
چرا عشقمو نخواست  -  رامین بی باک  -  3313242
دنیای احساس  -  رامین بی باک  -  3313249
شور عاشقانه  -  اقتباسی (بی کلام)  - 3311268
منو بارون  -  بابک جهانبخش  -  3314373
چرا از من گذشتی  - رضا صادقی  - 3315162
هنوز عاشقم  - رضا صادقی -  3315163
منو بارون  -  بابک جهانبخش و رضا صادقی  -  3314375
قطار  - محسن چاوشی  - 3313996
قلب یخی.کاش  -  محسن یگانه  - 3312894
سنگ صبور  - محسن چاوشی  - 3312658
سنگ صبور قطعه 2  - محسن چاوشی  - 3312659
پرنده غمگین  - محسن چاووشی  - 3312333
دلم تنهاست  -  محسن چاووشی  - 3312323
 بوف کور  - محسن چاووشی  - 3312318
سرتو بالا بگیر  - محسن يگانه  - 331498
نشکن دلمو  - محسن يگانه  - 331497
گناهی ندارم  -  محسن يگانه  - 331492
آخه دل من  - محسن يگانه  - 331489
غريبه  - علی اصحابی  - 3311377
یادم می یاد  - بنیامین بهادری  - 331899
عاشق شدم  - بنیامین بهادری  - 331833
بیا عاشقم کن  - بنیامین  - 331563
عشق من باش  -  مهدی مقدم  - 3311769
لحظه ها -  مازیار فلاحی - 3312862
قلب یخی  - مازیار فلاحی  - 3312781
عمق احساس  - مازیار فلاحی  - 3312783
فرض محال  - مازیار فلاحی  - 3312782
عادت عاشقی  - مازیار فلاحی  - 3312775
بانوی خیال  - مازیار فلاحی  - 3312779
نه  - فرزاد فرزین  - 3313871
بدون تو هیچم  - رضا یزدانی  - 3313281
خرابم نکن  - رضا صادقی  - 3312601
خدا را چه ديدي  - رضا صادقی  - 3311367
بابای بارون  - رضا صادقی  - 331558
ممنونم  - رضا صادقی  - 331561
شاید یه فرصت دیگه  - رضا صادقی  - 331556
بی‌ خداحافظی  - رضا صادقی  - 331548
بغض ترانه  - رضا صادقی  - 331550
خدا را دوست دارم  - رضا صادقی  - 331552
برای عاشقی دیره  - امید حاجیلی  - 3311395
خیلی خوشحالم  - محمد علیزاده  - 3311690
این اولین باره  - محمد علیزاده  - 3311688
جز تو  -  محمد علیزاده  - 3311680
خداحافظ نگو  -  فریدون  - 3311248
گل ناز  - فریدون آسرایی  - 3312147
دوست دارم  - فریدون آسرایی  - 3312150
خوشگل عاشق  - فریدون آسرایی  - 3312155
کشف تو  - فریدون آسرایی  - 3312702
هر چي بگي همونه  - حميد عسکري  - 3312390
اگه به تو نمي رسم  - حميد عسکري  - 3312386
قسم  - حميد عسکري  - 3312389
به عشق تو  - حميد عسکري  - 3312380
آهاي تو که عشق مني  - حميد عسکري  - 3312382
يه دنيا غم دارم  - حميد عسکري  - 3312384
هواي تو  - مهدی یراحی  - 3312486
منو رها کن  - مهدی یراحی  - 3312478
پائیز  - شادمهر عقیلی  - 3312583
می زند باران به شیشه  - فتحعلی اویسی  -  3312898
گریه کن  -  مرتضی پاشایی  - 3313227
چشمای من  - مرتضی پاشایی  - 3313230
به گوش تو میرسه  - مرتضی پاشایی  - 3313228
 -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -
آهنگ برزیل از کنی جی 331273
آهنگ جادوگر از یانی 331422
آهنگ ده هزار طبل تنها از مدرن تاکینگ 331511  
آهنگ مهتاب از اکارینا 331426
آهنگ اولماز اولماز از رحیم شهریاری 331507
آهنگ عشق و غرور از پویا موزیک 5511251
آهنگ بانگ مهر از موسسه نشر هرمس 331300
آهنگ یک بار دیگه از کنی جی 331281
آهنگ معروفی فانتزی از موسسه نشر آوای خورشید 331313
آهنگ ماهیگیری از رد استوارت    331425
 -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -
۵۵١٣٩٨٨   خدایا    علیرضا روزگار
۵۵١۴۶٨٨   عشق اول    مهدی احمدوند
٣٣١٣٢٢۵   یکی هست    مرتضی پاشایی
۵۵١۴۶٢٧   رفیق نیمه راه    سامان جلیلی
٢٢١١۵٢٠   سریال شیدایی    علی لهراسبی
۵۵١۴۶٩٢   یاد من    مهدی احمدوند
۵۵١۴۶٩١   ساعت رفتن    مهدی احمدوند
۵۵١٧٩٩   گریه نکن    مهدی سعادتی
۵۵١٣۴۶۶   خدا چرا عاشق شدم    محمد حشمتی
٣٣١٣٩٩٣   با من بمون    محسن چاوشی
 -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -   -
آهنگ برای تو ۵۵١١١٣٣
آهنگ رمئو و ژولیت ۵۵١١٢۴٧
آهنگ رویاهای عاشقانه ۵۵١١١٣٢
آهنگ سلام ۵۵١١٢۵٠
آهنگ سولن زار ۵۵١١١۵٩
آهنگ عاشقانه ۵۵١١٢۵٢
آهنگ عروسی عشق ۵۵١١٢۵٣
آهنگ عشق من ۵۵١١١٣١
آهنگ عشق و غرور ۵۵١١٢۵١
آهنگ لحظه ناب ۵۵١١٢۴٩
آهنگ نگاه فردا ۵۵١١٢۴٨
آهنگ آهای خوشگل عاشق  ۳۳۱۲۱۵۵
آهنگ گل ناز  ۳۳۱۲۱۴۷
آهنگ دوست دارم  ۳۳۱۲۱۵۱
آهنگ خاطره ها  ۳۳۱۲۱۵۳



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 21:57 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

کد : 3311087

نام : منو تو قلبت نگه دار

 

کد : 3311089

نام : ستاره

 

کد : 3311250

نام : دلم گرفته قطعه 2

 

کد : 3311085

نام : دلت می یاد

 

کد : 3311090

نام : تیک تیک

 

کد : 3311084

نام : به دلم موند

 

کد : 3311086

نام : انتظار

 

کد : 3311088

نام : نشونی

 

کد : 3311249

نام : دلم گرفته



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 21:55 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

کد آهنگ پیشواز آلبوم جدید علیرضا روزگار

برای فعالسازی کد را به ۷۵۷۵ اس ام اس کنید
۵۵١٣٩٩٠ بدهکار
۵۵١٣٩٨۶ برو فکرشم نکن
۵۵١٣٩٨٣ تقدیر
۵۵١٣٩٧۴ توبه
۵۵١٣٩٧٨ جنون
۵۵١٣٩٧۶ چه زود
۵۵١٣٩٨٨ خدایا
۵۵١٣٩٨۴ درد جدایی
۵۵١٣٩٧٩ رد پات
۵۵١٣٩٨٠ رد پات۲
۵۵١٣٩٨٢ عشق من و تو
۵۵١٣٩٧٧ کاش بدونی
۵۵١٣٩٨٩ نگاه خیس
۵۵١٣٩٨٧ وای
۵۵١٣٩٨۵ هرگز نشد
۵۵١٣٩٨١ یکدونه من
۵۵١٣٩٧۵ یه لحظه



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 21:54 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

 

کد آهنگ77

و سپس کلید تماس را بزنید

مثال :  775515596

با وارد کردن مثال بالا می توانید آهنگ بی خوابی   از مجید یحیایی  را گوش کنید



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 21:53 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا
.: Weblog Themes By violetSkin :.