سلامتی دوستی که زیراب پسرو به دروغ زد. . . سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرش رو باور کرد. . . سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد. . . سلامتی اون قسم ها اون دوست دارمهایی که هیچوقت تحویل داده نشد. . . سلامتی پسری که هر چی قسم خورد خواهش کرد اثری نداشت. . . سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت ازت بدم میاد. . . سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده و دلشو بدست بیاره بره خواستگاری. . . سلامتی 21 ماه پست دادن ها و لحظه شماری ها دور بودن ها. . . سلامتی روزی که پسر دعوت شدبه جشن عقد عشقش. . . سلامتی پسری که یه روز عاشق شد. . . سلامتی دختری که یه روزعاشق شد. . . سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم به عشقش خیانت نکرد. . . سلامتی دختری که هیچی کم نذاشت. . . سلامتی عشق پاکشون. . . سلامتی اون همه خاطره ها و شیطنت هاو دیووونه بازی های زیر بارون قرار گذاشتن ها خیس شدن ها از سرما به خود لرزیدن ها. ..سلامتی کسی که تنهاست ولی امیدش به خداست .... سلامتی کسی که میتونه بد باشه کثیف باشه و تنها نباشه... ولی تنهایی رو ترجیح میده ...به سلامتی پسری که وقتی دید دوست دخترش ساده اس گولش نزد بلکه یادش داد چطور از پسرای دیگه گول نخوره ...سلامتی اوناییکه دوست داشتیم مال ما بشن ولی جلو چشممون ماله یکی دیگه شدنسلامتی دیشب ... که بعد از 7 ماه دیدمش باز... خیلی خشکل شده بود ... آخه تازه عروس بود...



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 1:38 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

به نام خدا
حکـــــــــــــــــــــایت من…


حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…

دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…

حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…

زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…

گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…

حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…

پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…
30528818176343638241



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 1:37 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا
من        

              اگر          

                           گریه

                                            برایت

                                                           نکنم

                                                                                                      میمیرم



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 1:35 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا
حســــــــــود؟؟؟

غیـــــــــــــرتی؟؟

نـــــپــــیــــچـــــونـــــمـــــت

فــقــط بــــوی ادکــــلانـــش بــــه دمــــاغــــتـــــــ بـــــخـــــوره

نــــــفــــــســــــتـــــــو مــــــیـــــــ بـــــــورمــــــــ

http://www.upload.kutini.com/2013/01/15356011.jpg



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 1:34 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

 

 

**به آرامی آغاز به مردن می کنی**

اگر سفر نکنی،

اگر کتابی نخوانی،

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،

اگر از خودت قدردانی نکنی.

**به آرامی آغاز به مردن می کنی**

زمانی که خود باوری را در خودت بکشی،

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

**به آرامی آغاز به مردن می کنی**

اگر برده‏ عادات خود شوی،

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،

اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،

اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی،

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

**تو به آرامی آغاز به مردن می کنی**

اگر از شور و حرارت،

از احساسات سرکش،

و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند،

و ضربان قلبت را تندتر می کنند، دوری کنی.

**تو به آرامی آغاز به مردن می کنی**

اگر هنگامی که با شغلت‌ یا عشقت شاد نیستی،

آن را عوض نکنی،

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،

اگر ورای رویاها نروی،

اگر به خودت اجازه ندهی،

که حداقل یک بار در تمام زندگیت

ورای مصلحت ‌اندیشی بروی.

امروز زندگی را آغاز کن!

امروز مخاطره کن!

امروز کاری کن!

نگذار که به آرامی بمیری!

**شادی را فراموش نکن**

*********************************

 

پ.ن: ” مـــَـــردها ” در عین پیچــیدگی

در عـــاشقی روش ساده ای دارند !

” تــو را بخواهند برایت می جنگند ”

“تــو را نخواهند با تــو می جــنگند ”

*********************************



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 1:32 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

تنهایی را دوست دارم!

عادت کرده ام که تنها با خودم باشم،

دوستی میگفت: عیب تنهایی این است:

که عادت میکنی خودت تصمیمی بگیری،

تنها به خیابان میروی،

به تنهایی قدم میزنی.

پشت میز کافی شاپ تنهایی می نشینی

و آدمها را نگاه میکنی،

ولی من به خاطر همین حس دوستش دارم!

تنها که باشی نگاهت دقیق تر میشود و معنادار،

چیزهایی میبینی که دیگران نمیبینند،

در خیابان زودتر از همه میفهمی پاییز آمده

و ابرها آسمان را محکم در آغوش کشیده اند!

میتوانی بی توجه به اطراف،

ساعتها چشم به آسمان بدوزی

و تولد باران را نظاره گر باشی.

برای همین تنهایی را دوست دارم،

زیرا تنها حسی است که به من فرصت میدهد خودم باشم!

با خودم که تعارف ندارم،

سالهاست-به-تنهایی-عادت-کرده-ام...!

*******************************************

پ.ن: بعد از مـرگـم . . .

قـلــبـم را جــدا از مـن خـــاک کنید

من و دلـــم هیچ گاه

آبـمـان توی یک جـوی نرفت ...!

***************************************



تاريخ : دو شنبه 1 دی 1393 ا 1:31 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

  

هـَـ ـرگـِــز بـِـه گــُذَشــ ـتِـهــ بـَـرنـَـگــ ـَـرد؛

اَ گـَ ـر  سـیـ ــنـدِرلــا بَـرایــ ـــ بـَـ ـردآشـ ـتَـن

کـَفـشـ ــشـ بَــرمـیـگــَشـ ـتــــ،

هــیـچـوَقـ ـتـــ ...

یــ ـکــــ پــِرنــسـ ـســـ نــمــیـ ـشُــد...!

************************************

پ.ن: خــُدآیا ڪِـآش وَقتــے داشتـے

آدمـآرو مـے آفــَــریدے

آغوش ِ هـَــر آدمے

فَقط قَــــد ِ פــــوآے خُـودِش بـــــود ...!



تاريخ : دو شنبه 30 آذر 1393 ا 23:58 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا
همیشه بهم میگفت:زندگیمی . . .

وقتی رفت بهش گفتم: مگه من زندگیت نبودم؟

جواب داد: آدم برای رسیدن به عشقش باید از زندگیش بگذره



تاريخ : یک شنبه 30 آذر 1393 ا 23:58 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

 

びっくり のデコメ絵文字رفـیقびっくり のデコメ絵文字
 
 مـآجـرا ایـن نـیس ک ِ چـقـد مـحکـم مـیتـونی ضـربـه بـزنی ، 
 
مـآجـرا اینـه ک ِ چقـد مـحکـم میتـونی ضـربـه بخـوری
 
 و بــآزم بـه راهـت ادامـه بـدی .. (;
 
 
images?q=tbn:ANd9GcT-Risf0F9kE1Zf_DbRmxn


تاريخ : یک شنبه 30 آذر 1393 ا 23:57 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا

uo

سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم
کــ ــه دیــدم مترسکـــــ

بـه کــلاغ میــ ــگویــد:

هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن

فقـــط تنهــام نــذار!!



تاريخ : یک شنبه 30 آذر 1393 ا 23:55 نويسنده : ♥*δɧįƔД*♥ ا
.: Weblog Themes By violetSkin :.